۱۰:۵۶ ۱۴۰۳/۰۷/۲۶
پرونده «زیست‌بوم رشد» _ شماره ۲

نقش حکمرانی دولتی در تسهیل تغییر انرژی به انرژی‌های پایدار

گزارش حاضر به بررسی مولفه‌های موثر و نقش حیاتی سیاست‌ها و حکمرانی دولتی در تسهیل انتقال انرژی به سوی انرژی‌های تجدیدپذیر و اقتصاد پایدار پرداخته است.
نقش حکمرانی دولتی در تسهیل تغییر انرژی به انرژی‌های پایدار
کد خبر:۵۲۶۹

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ حکمران اقتصادی، به‌راحتی می‌تواند با ریل‌گذاری و تنظیم‌گری و مراقبت، انگیزه‌های افراد را به سمت اجرای سیاست‌های درست تحریک و راهبری کند. «تشویق‌ها و معافیت‌های مالیاتی» از جمله مهم‌ترین و کارآمدترین ابزارها در این زمینه است. هدف از اتخاذ این سیاست‌ها، طبعا کاهش هزینه‌ها و افزایش سرمایه‌گذاری است.  این تشویق‌ها باعث افزایش سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی پاک شده و شرکت‌ها را به استفاده از فناوری‌های نوین تشویق‌ می‌کند. به عنوان مثال،  دولت آلمان با ارائه تخفیف‌های مالیاتی به شرکت‌های فعال در حوزه انرژی‌های بادی است، که توانسته سهم انرژی‌های تجدیدپذیر را بطور قابل توجهی افزایش دهد(Porter, ۱۹۹۰).

 

«سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه» نیز به عنوان یکی دیگر از سیاست‌های کلیدی مطرح است.  دولت‌ها با تخصیص بودجه‌های تحقیق و توسعه،  به توسعه فناوری‌های پاک و پایدار کمک‌ می‌کنند.  این سیاست‌ها منجر به افزایش نوآوری و توسعه فناوری‌های جدیدی‌ می‌شود که‌ می‌تواند ضمن افزایش بهره‌وری انرژی، هزینه‌ها را کاهش دهد. نمونه‌ای از این سیاست‌ها در ایالات متحده مشهود است،  جایی که برنامه‌های تحقیق و توسعه منجر به پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه فناوری باتری‌های پیشرفته شده است (Zahra, ۱۹۹۶).

 

از «زیست‌بوم رشد» بیشتر بخوانید

+ درآمدی بر سیاست‌های دولتی ایالات متحده، آفریقا و ایران در تقویت محیط رشد اقتصادی

 

«تنظیم استاندارد‌های زیست‌محیطی» نیز از جمله سیاست‌های حیاتی است که با تعیین و اجرای استاندارد‌های سخت‌گیرانه،  تلاش‌ می‌کند انتشار گاز‌های گلخانه‌ای و آلودگی هوا را کاهش دهد.  این سیاست‌ها به بهبود کیفیت هوا و کاهش اثرات زیست‌محیطی کمک‌ می‌کند.  در اتحادیه اروپا،  استاندارد‌های یورو خودروسازان را ملزم به رعایت معیار‌های زیست‌محیطی دقیق‌تر کرده است،  که منجر به کاهش انتشار گاز‌های آلاینده شده است. (Nordhaus, ۱۹۹۴).

 

همچنین «حمایت‌های مالی و اعتباری» نیز از دیگر سیاست‌های مهم به شمار می‌آیند. دولت‌ها با ارائه وام‌های کم‌بهره و یارانه‌ها به پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر، سرمایه‌گذاری در این حوزه را افزایش و وابستگی به سوخت‌های فسیلی را کاهش می‌دهند. برنامه‌های وام‌های کم‌بهره در چین به توسعه پروژه‌های خورشیدی و بادی کمک شایانی کرده است (Beck, Demirguc-Kunt, & Levine, ۲۰۰۵).

 

درنهایت اثربخشی همه این موارد در گرو «آگاهی‌بخشی عمومی و مشارکت اجتماعی» است. لازم است که دولت‌ها با اجرای کمپین‌های آگاهی‌بخشی و برنامه‌های آموزشی، حمایت عمومی و مشارکت مردم را جلب کنند. این اقدامات منجر به افزایش پذیرش اجتماعی و حمایت از پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر می‌شود. به عنوان مثال، کمپین‌های آگاهی‌بخشی در دانمارک، منجر به افزایش مشارکت عمومی در پروژه‌های بادی شده است (Stern, ۲۰۰۶).

 

جمع‌بندی

سیاست‌های دولتی نه‌تنها در رشد اقتصادی بی‌اثر و خنثی نیست، بلکه نقش محوری در انتقال انرژی به سوی اقتصادی پایدار ایفا می‌کنند. این سیاست‌ها می‌توانند به افزایش نوآوری و توسعه فناوری‌های جدید، بهبود کیفیت هوا و کاهش اثرات زیست‌محیطی، افزایش سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و افزایش پذیرش اجتماعی و حمایت عمومی منجر شوند. به عنوان مثال، برنامه‌های تحقیق و توسعه در ایالات متحده که منجر به توسعه فناوری‌های جدید در حوزه باتری‌های پیشرفته شده‌اند (Romer, ۱۹۹۰)، استاندارد‌های یورو در اتحادیه اروپا که خودروسازان را ملزم به رعایت معیار‌های زیست‌محیطی دقیق‌تر کرده‌اند (Nordhaus, ۱۹۹۴)، و برنامه وام‌های کم‌بهره در چین که به توسعه پروژه‌های خورشیدی و بادی کمک کرده است (Beck, Demirguc-Kunt, & Levine, ۲۰۰۵)، نمونه‌هایی از تاثیرات مثبت و موثر این سیاست‌ها هستند. 

---------------------------

منابع 

1. Beck, T. , Demirguc-Kunt, A. , & Levine, R.  (۲۰۰۵).  SMEs, Growth, and Poverty: Cross-Country Evidence.  Journal of Economic Growth, ۱۰ (۳) , ۱۹۹-۲۲۹. 

2. Djankov, S. , La Porta, R. , Lopez-de-Silanes, F. , & Shleifer, A.  (۲۰۰۲).  The Regulation of Entry.  Quarterly Journal of Economics, ۱۱۷ (۱) , ۱-۳۷.

3. Nordhaus, W.  D.  (۱۹۹۴).  Managing the Global Commons: The Economics of Climate Change.  MIT Press.

4. Porter, M.  E.  (۱۹۹۰).  The Competitive Advantage of Nations.  Free Press.

5. Romer, P.  M.  (۱۹۹۰).  Endogenous Technological Change.  Journal of Political Economy, ۹۸ (۵) , S۷۱-S۱۰۲.

6. Stern, N.  (۲۰۰۶).  The Economics of Climate Change: The Stern Review.  Cambridge University Press.

7. Zahra, S.  A.  (۱۹۹۶).  Technology Strategy and Financial Performance: Examining the Moderating Role of the Firm’s Competitive Environment.  Journal of Business Venturing, ۱۱ (۳) , ۱۸۹-۲۱۹.

8. Y Wang, Z He, J Zou , H Xie, J Bao - Finance Research Letters, 2024 - Elsevier.

 

ارسال نظرات